اينکه بر سر 4 بند و 40 ماده شرح وظايف مکتوب با امضاء امام خامنهاي خطاب به اعضاء شوراي عالي فضاي مجازي، در اين سالها چه آمده است و فاجعه بي توجهي به فرمان امام آنقدر شرمگين است که نميتوان در سومين سال تاسيس اين شورا ادعا کرد که يکي از 40 بند اجرايي شده است، بماند براي مجالي ديگر؛ اما آنچه بيشتر دل انسان را به درد ميآورد اين است که «متأسفانه خيلى از مسئولين فرهنگى ما» که البته اعضاء شوراي عاي فضاي مجازي و مخاطب شرح وظايف ياد شده نيز هستند، «با مسائل فرهنگى، در ميدان مرتبط نيستند»، از خواندن «کتاب» و مطالعه «غالباً برکنارند» و اين بياطلاعي آنها باعث ميشود مدام آب در آسياب دشمن بريزند و در پارهاي مواقع از پايگاههاي جنگ نرم دشمنان ملت ايران از جمله شرکت صهيونيستي فيسبوک، دفاع کنند و بي آنکه جايگاه خطير خود را بشناسند و از بايسته هاي اين فضا اطلاع داشته باشند، نقش وکيل و نماينده منطقه اي يک شرکت صهيونيستي را، ان شاءالله، بي مزد و مواجب به عهده بگيرند و البته آن ديگر «مسئول» که وظيفه «کاهش مراجعه کاربران ايراني به اينترنت جهاني» را برعهده دارد، وعده افزايش صدبرابري پهناي باند اينترنت بين الملل را ميدهد و از يک شرکت هتاک دفاع ميکند!
بررسي وضع اسفبار شوراي فشل فضاي مجازي، خود حديث مفصلي است که در آينده به آن پرداخته خواهد شد؛ اما در اين مقال، مجال يافتهايم نسبت هاي فضاي مجازي با فرمايشات امام خامنهاي (مدظلهالعالي) با محوريت فرمايشات معظم له در جمع اعضاء خبرگان رهبري را قلمي کنيم، باشد گامي شود در مسير نوراني جاده انتظار...
«امروز جهان درگير تحوّلات اساسى است، اين را نمي شود منکر شد.» بيش از يک سال پس از صدور فرمان تشکيل شوراي عالي فضاي مجازي، فردي به نام ادوارد اسنودن از آمريکا ميگريزد و اسناد مهمي را منتشر ميکند. انتشار اين اسناد، مهر تائيدي ميشود بر لزوم توجه به «ساماندهي امنيت فضاي مجازي کشور» و عمق فاجعه بشريِ نقض گسترده حريم خصوصي و حقوق شهروندي توسط شيطان بزرگ، در ايران و ديگر کشورهاي جهان را نشان ميدهد.
بر اساس يکي از اين اسنادِ فوق سريِ افشاشده، آژانس امنيت ملي آمريکا در پروژهاي تحت عنوان ""PRISM، از سال ۲۰۰۷ به سرورهاي گوگل، مايکروسافت، ياهو، فيسبوک، پلتاک، يوتيوب، اسکايپ، اياوال و اپل دسترسي کامل دارد. درک عمق فاجعۀ افشاشده در اين سند، زماني دردناک تر ميشود که بدانيم فضاي مجازي ايران رسماً در تسخير محصولات و تارنماهاي اين کمپانيها است.
سند ديگري به نام Boundless Informant نشان ميدهد آژانس امنيت ملي آمريکا (NSA) در ايران نقطه کور اطلاعاتي ندارد و آمريکا موفق شده است در يک ماه، ۱۴ ميليارد قطعه-داده از شبکههاي تلفن و رايانه کاربران ايراني جاسوسي کند. اين سندِ ننگين بيانگر اين است که کشورمان از نظر امنيت فضاي مجازي، ناامنترين کشور جهان است و اگر در سالهاي گذشته طبق دستور امام «فضاي مجازي کشور به بالاترين سطح از امنيت» رسيده بود، امروز اين اتفاق جبرانناپذير رخ نداده بود.
اين اسناد و ديگر سندهاي منتشرشده باعث شد همه کشورهاي جهان از جمله چين، آلمان، روسيه، برزيل، کره جنوبي، فرانسه و دهها کشور ديگر در «شرق و غرب عالم»، به فکر جدايي از اينترنت آمريکايي بيافتند و «تحوّلات اساسى» را در فضاي مجازي کشور خود دنبال کنند.
اما لزوماً همه اين کشورها نسبت به علت اين رفتار نژادپرستانه آمريکا «آگاه» نشدهاند و نميدانند که اينترنت آمريکايي و پايگاههاي اينترنتي صهيونيستيِ گوگل و فيسبوک و امثال اينها بر اساس «تمدن کنوني غرب» به وجود آمدهاند که اين تمدن نيز «بر اساس اومانيسم و اصالةالانسانيه» «بنا شده است»؛ «معناي آن اين است که انسانيت، عنصر اصلي و هدف اصلي و قبلهي اساسي براي اين تمدن خواهد بود» «و باطن اين تمدن مادي -که ضد انسان است و ضد فطرت الهي است- دارد خودش را نشان مي دهد».
اين تمدنِ «بي باک از کارهاي زشت»، «در عرصهي اخلاقي» با «توهين به مقدسات» در سايت يوتيوب از طريق انتشار فيلم هاي توهينآميز و در شبکه به اصلاح اجتماعي فيسبوک با حفظ و حمايت از صفحه توهين به امام علي النقي (ع) و ديگر معصومين (ع) و در گوگل با برتري دادن به نتايج توهينآميز، به راحتي «به مقدسات اهانت مي کند و آسان و بهعنوان آزادي، مقدسات را، چهرههاي نوراني را ملکوک مي کند، پيامبران را، بزرگان را، نه فقط پيغمبر ما را، همهي پيغمبران را، مورد اهانت قرار مي دهد».
«ازدواج با همجنس! اين غير از همجنسبازي است، بمراتب بالاتر است؛ يعني علناً منکرِ ضد فطرت را در زندگي خودشان راه مي دهند»؛ شبکههاي اجتماعي و پايگاههاي اينترنتي آمريکايي براي کمک به تشکيل و پشتيباني از گروههاي همجنسگرا در قامت يک مبلغ تمامعيار ظاهر ميشوند، به نحوي که گوگل آرم اصلي خود را در حمايت از اين تفکر شيطاني تغيير ميدهد و فيسبوک گزينه همجنسگرا را در بخش انتخاب جنسيت کاربران خود قرار ميدهد! پايگاههاي شيطان بزرگ «امروز علناً و صريحاً به اين اعتراف ميکنند و دو همجنس» در اين شبکهها به هم معرفي ميشوند و «با يکديگر ازدواج مي کنند و کليساها اين را ثبت مي کنند و رئيسجمهور آمريکا اظهارنظر ميکند و ميگويد من موافقم با اين کار!» و با مراجعه به دفتر اين پايگاهها، آنها را تشويق ميکند!
در شبکههاي به اصطلاح اجتماعي آمريکايي از جمله فيسبوک، بيحجابي و بيحيايي و بيعفتي و «شهوتراني» از طريق ترويج مدلينگ، مدسازي و تبليغ پوشش هاي غير اسلامي، استفاده ابزاري از جنس زن، ترويج و تسهيل رابطههاي نامشروع از طريق ابزارهاي ارتباطي مبتني بر تلفن همراه مثل وايبر، اينستاگرام، وي چت، واتس اپ و... ترويج موسيقي هاي محرک جنسي در قالب هاي مختلف انجام ميشود که اينها و بسياري نمونههاي ديگر، نمايانگر «فساد باطني و دروني» «تمدن غرب» است.
«در جبهه اخلاقي» پايگاههاي صهيونيستي فيسبوک و گوگل پلاس با «پر رويي» و «گستاخي» زائدالوصفي، صفحه گروهک هاي تروريستي مجاهدين خلق، پژاک، جيش العدل، گروههاي تکفيري و... را حفظ و ترويج ميکنند، به نحوي که اين صفحات تبديل به ابزار جذب، ارتباط گيري و آموزش جنايت هاي بشري شدهاند. البته افراد بريده از گروهکها نيز بر اين مسئله صحه گذاشتهاند.
از طرفي اکنون عبارت سايبر تروريسم يا تروريسم مجازي در ادبيات بينالملل جاي خود را بازکرده و انديشمندان جهان، آن را به مراتب خطرناکتر از تروريسم سنتي ميدانند؛ به اين معنا که «دولت هاي متخاصم غربي» اقدامات برنامهريزيشده و هدفمند را با اغراض سياسي و غيرشخصي، عليه رايانهها و امکانات و برنامههاي ذخيرهشده در درون آنها، با هدف نابودي يا وارد آوردن آسيبهاي جدي به آنها از طريق شبکه جهاني اينترنت، صورت ميدهند؛ که طراحي و آلوده کردن رايانههاي تأسيسات غنيسازي اورانيوم نطنز به ويروس استاکسنت به دستور مستقيم اوباما را ميتوان نمونه بارز «حمايت صريح از تروريسم» توسط دولت آمريکا دانست؛ «آن هم تروريسم خشن، وحشي، سبُع».
«دولت و رژيم مزور آمريکا» با «وقاهت»، هويت مجازي انسانها در فيسبوک، گوگل، ياهو و ديگر پايگاههاي آمريکايي را به بهانههايي مثل نقد دولت آمريکا اعدام ميکند، به نحوي که بر اساس اين مقررات غيرانساني، هويت مجازي چند رئيسجمهور و مقامات دولتي کشورهاي مردمي و اسلامي، بدون هيچ توضيحي در فيسبوک به «قتل» ميرسد و دولت آمريکا نيز به صورت مستقيم پايگاههاي اينترنتي بسياري را از روي سرورها حذف کرده يا حتي دامنه آنها را مصادره ميکند.
بر اساس اسناد افشاشده، دولت آمريکا، انگلستان و «رژيم اشغالگر قدس»، ارزشمندترين سرمايهها در عصر اطلاعات، يعني اطلاعات «ملت ها» را «غارت» کرده و به مرزهاي مجازي آنها تجاوز ميکنند. در گوگل حق مالکيت معنوي نقض ميشود و سرقت کليک، دزدي پهناي باند و غارت سرمايههاي انساني، فکري و بردهداري نوين را در جهت تفکر صهيونيستيِ غصب و غارت، دنبال ميکنند. نمود و نماد اين رفتار «ضد حقوق بشري» را ميتوان در بازي هاي برخط، مانند تراوين و اي ريپابليک، به وضوح مشاهده کرد.
نهادينه کردن و آموزش «خشونت» از طريق بازي هاي رايانه مانند GTA و رفتارهاي خشن در قالب ورزش هاي ساختگي و خطرناکي مثل کشتي کج را ميتوان در تمام بخش هاي فضاي مجازيِ آمريکايي مشاهده کرد. اين راهبرد فرهنگي غرب تنها به بازي هاي رايانهاي ختم نميشود بلکه در زنجيره رسانه اي-شيطاني آنها، شبکههاي اجتماعي فيسبوک، توئيتر و گوگل پلاس در ترويج «خشونت» و «راهاندازي گروههاي تندرو، افراطي و آدمکشي» و تحريک مردم و سازماندهي مخالفان باهدف برهم زدن نظم عمومي جوامع، نقش بسزايي دارند. اين رفتار هدفمندِ آمريکا نتيجهاي جز ترويج و تشويق افراد به پرخاشگري و نفرت ندارد.
گوگل و فيسبوک با ترويج و تاکيد بر هفتهاي به نام هفته زبان مادري و شيطنت در ايجاد اختلافات مذهبي و «برجسته کردن خصوصيات قومي و دميدن در آتش قومگرايي، کارهاي خطرناکي را دنبال مي کند» که اين رفتار شيطاني آنها «بازي با آتش است» و بايد به «اين مسئله مهم» نيز توجه شود.
«فضاحتهاي امريکا» در فضاي مجازي فقط به مسائل پيش گفته ختم نميشود، بلکه «از صد رقم رفتار ضدحقوق بشري آمريکا، مردم دنيا شايد ۸۰ـ۷۰ رقم آن را نميداند».
اين «جنايتکارن» «به پول»، «ابزارهاي تبليغاتي» و «علم» در فضاي مجازي «مجهز» هستند؛ به نحوي که مرکز اينترنت جهان در يک پادگان نظامي آمريکا قرار دارد و رياست اين مرکز به عهده يک ژنرال عاليرتبه ارتش آمريکا است که وظيفه برقراري حکومتنظامي در اينترنت را بر عهده دارد.
اغلب اين اتفاقات دردناک به چهار دليل رخ ميدهد که لازم است مسئولين با «خودنگري و بازيابيِ وظيفه» اين اشکالات را در خود رفع کنند:
اول اينکه «مسئولين به مردم اعتماد» داشته باشند و «به نيروي مردم تکيه» کنند.
دوم اينکه «مسئولين در مواجهه با دشمن احساس ضعف» نکنند و «به خدا تکيه» کنند و «حاضر به حرکت جهادي» شوند.
سوم اينکه متأسفانه اغلب مشاوران مسئولين و متخصصان حوزه فناوري اطلاعات در مواجهه با «استقلال» در فضاي مجازي را ميتوان حداقل در يکي از سه گروه زير مشاهده کرد:
گروه اول، کساني که وابسته به وابسته بودن هستند؛ يعني «آدمهاى خودپرستِ منفعتطلبى که در همه عمرشان، به جز منافع شخصيشان چيز ديگرى را نمىبينند» و در اينجا نيز منافع شخصي يا سازماني خود را با «استقلال» ملتشان در تناقض ميبينند، در نتيجه با آن ميجنگند.
گروه دوم، به اصطلاح روشنفکران غربزده )و در اينجا، آي تي زده( هستند که مسحور جلال و جبروت مجازي صاحبان قدرت و شوکت مادي شدهاند و مدام بر طبل ما نميتوانيم، آن هم با تمام توان ميکوبند.
گروه سوم، «آدمهاى کوتهفکر و سطحىنگر» هستند که «استقلال» را با «عنوان جهانى شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعهى جهانى، از بين مي برند و کمرنگ مي کنند»، اين افراد «مقاله مي نويسند، حرف مي زنند» و با تأسي بر شعار فريبنده «جهاني شدن» همراه با «مغالطه»، تلاش ميکنند مردم و مسئولين را به دست برداشتن از «وطن دوستي» و انصراف از «تکيه بر توان خود»، تحريک و تشويق کنند و «مرزبندى صحيح و صريح با جبههى دشمن» را اينگونه تبليغ ميکنند که با اين کار «رابطهمان با دنيا قطع» ميشود.
در حاليکه «مرزبندي صحيح و صريح با جبههى دشمن» در فضاي مجازي «به معناي اين نيست که ما رابطه مان را قطع کنيم»، «اين مرز اين نيست که شما نمي رويد آنجا» و پايگاههاي اينترنتيِ آنها را نميبينيد، بلکه «آنها نمي آيند اينجا»، «معناي اين مرز اين است که هر رفتوآمدي منضبط خواهد بود. معلوم باشد کِي مي رويم، چه کسي مي رود، چهجور مي رود؛ چه کسي ميآيد، کِي ميآيد، چهجور ميآيد، چرا ميآيد». «يعني مرز مخلوط نشود. کساني که سعي ميکنند اين مرز را کمرنگ کنند يا محو کنند يا از بين ببرند، اينها به مردم خدمت نمي کنند، اينها به کشور خدمت نمي کنند».
اين افراد «بمجرد اينکه يک مشکلي براي کشور پيش ميآيد، فوراً شروع مي کنند به ملامت کردنِ کساني که استقامت کرده اند که: هان، ديديد، آدم وقتي اينجور سر حرفش ميايستد، اين مشکلات پيش ميآيد!» متأسفانه تفکرات خطرناک فوق، «آزادانديشان»، «استقلالطلبان» و «چهره هاي نوراني» در فضاي مجازي را با اين روش «ملکوک» ميکنند.
در حاليکه «اين جوانها را بايد حفظ کرد، بايد از اينها قدرداني کرد، امروز هم بحمدالله» در فضاي مجازي «جوانان انقلابي با انگيزه هاي ديني» «کم نيستند و زيادند»؛ نبايد اين «افتخارات بزرگ را ناديده گرفت» و «با عناوين گوناگوني بخواهيم اين جوانهاي مؤمن را طَرد کنيم و منزوي کنيم؛ که البته منزوي هم نميشوند؛ آن جوانهاي مؤمنِ پرانگيزه، با اين حرفها منزوي نميشوند؛ لکن ما بايد قدر اينها را بدانيم».
«اين جوانان متدين» افرادي هستند که با راهبُرد مشخص، سعي ميکنند خودباورانه و با «اعتمادبهنفس»، ضمن «مبارزه با استعمار»، «وابستگي» و «وادادگي»، به همه ثابت کنند که: «ما ميتوانيم». به اين دسته «انقلابي» گفته ميشود و «انقلابيها» پيش از هر چيز «استقلال طلب» هستند، زيرا بدون «استقلال» نميتوان به آزادي و مردمسالاريِ مبتني بر «آموزه هاي عميق اسلامي» رسيد.
«مسئولين کشور» در رابطه با فضاي مجازي نيز بايد «در مقابلهي با دشمن حرفِ صريح» بزنند و «عدم انفعال ملت ايران را و عدم انفعال انقلاب را به زبانِ صريح بيان» کنند.
البته «عهدشکني» و «زيادهطلبي» شبکههاي اجتماعي و لانههاي جاسوسي آمريکا از جمله فيسبوک، «براى مردم دنيا آشکار شده و امروز منفورند در دنيا»؛ به نحوي که صدراعظم آلمان که از متحدان اصلي آمريکاست، صراحتاً از عملکرد شرکتهايي مانند گوگل و فيسبوک انتقاد ميکند، مقامات اتحاديه اروپا از کاربران ميخواهند فيسبوک و گوگل را ترک کنند و کشورهاي مختلف جهان از جمله چين، روسيه، فرانسه، آلمان، ترکيه، برزيل و دهها کشور ديگر رسماً اعلام کردهاند اينترنت خود را از اينترنت آمريکايي جدا ميکنند و شبکه ملي اطلاعات و سرويس هاي امن بومي را در کشورهاي خود راهاندازي خواهند کرد. اين اقدامات جدا از اعتراضات بينالمللي و صدور قطعنامه و طرح شکايات از دولت آمريکا صورت ميگيرد که باعث شده «براي جبههي استکبار آبرويي باقي نماند».
«نگاه ما به مسائل خودمان و مسائل جهان، بايد نگاه جدياي باشد». به اين معنا که بايد به فضاي مجازي «نگاه مبتکرانه و اساسي» داشته باشيم. بايد باور کنيم که امکان ندارد در فيسبوکِ اسرائيلي، انقلاب اسلامي به بار نشيند و راهکارهاي بهينهسازي موتور جستجوگر گوگل (SEO) مزيت هاي فرهنگي ما را قرباني فرهنگ منحط غرب ميکند؛ به نحوي که مديران پايگاههاي اينترنتي ايراني به دليل وابستگي تأسفبار کاربران ايراني به گوگل، ناچارند براي ديده شدن، بر اساس استاندارد هاي شيطان بزرگ رفتار کنند و با انتشار محتوا و تصاوير «غير اسلامي» و «غير اخلاقي» بازديدگنندگان تارنماي خود را افزايش دهند.
يکي ديگر از مهمترين آفتها، عدم «واقع بينيِ واقعيت هاي موجود» در فضاي مجازي است که باعث شده است «ظرفيت هاي بي شمار ملي» ناديده گرفتهشده و «از دشمني دشمن، غفلت» شود. براي بازتر شدن موضوع ميتوان آن را اينگونه بيان کرد که بسياري از «عناصر انقلابي» به دليل عدم آگاهي، به اين مهم توجه نميکنند که هيچ تفاوتي بين گوگل با آمريکا و فيسبوک با رژيم صهيونيستي نيست، در نتيجه در سرزمين مجازي دشمن مقيم شدهاند و «اين را نبايد فراموش کنيم؛ اين واقعيتي است» که گردانندگان و مالکان اين پايگاههاي شيطاني «دشمن ما هستند، دشمن اسلامند، دشمن استقلال ملي ما هستند و دشمن ملت ما هستند». به قول سعدي: «دشمن چون از همه حيلتي فرومانَد، سلسلهي دوستي بجنبانَد» و «آنگاه در دوستي کاري کند که هيچ دشمني نکرده باشد».
البته نميتوان در شکلگيري انقلاب اسلامي در فضاي مجازي، نقش علما را ناديده گرفت. «علما هاديان امتند و وظايفي دارند و مردم را بايد روشن کنند؛ در نظام اسلامي وظيفهي علما فقط گفتنِ مسئلهي نماز و روزه نيست، مردم را بيدار مي کنند، هوشيار مي کنند، حقايق را به مردم مي گويند، بصيرتافزايي مي کنند».
«جنگ، جنگ اراده هاست» و بايد «جوانان مؤمن انقلابي» با «احساس وظيفه اسلامي» و با تقويت «روح خودباوري و خودبازيابيِ هويت اسلامي» «در قامت افسران جوان جنگ نرم» و «پاسداران انقلاب اسلامي» به جنگ «پاسداران تمدن غرب» در فضاي مجازي بروند.
«انقلاب» اسلامي در فضاي مجازي هم «حرف اسلام را ميزند»، «حرف استقلال را ميزند، حرف ايستادگي ملي را ميزند، حرف توسعهي درونزاي کشور را ميزند، حرف عدل را ميزند و براي اين اهداف بزرگ تلاش ميکند و کار ميکند؛ همهي اينها مسائل انقلاب است؛ اينها چيزهاي مهمي است. اين يک واقعيت است».
«واقعيت ديگري که از آن نبايد غفلت کرد، انگيزههاي ديني در نسل امروز انقلاب است.» «ما امروز، جوان انقلابي بسيار داريم، در سرتاسر کشور داريم، از همهي قشرها داريم، در دانشگاهها بسيار داريم، جواني که هم متدين است، هم انقلابي است؛ به اعتقاد من اين جوان از جوان انقلابي اولِ انقلاب شأنش بالاتر است. چرا؟ چون آنروز اولاً آن انقلابِ با آن عظمت و پرهيجان اتفاق افتاده بود؛ ثانياً آنروز اينترنت نبود، ماهواره نبود، اين همه تبليغات گوناگون نبود، اين جوان در معرض اين همه آسيب نبود، جوان امروز در معرض اين همه آسيبها است؛ اينترنت جلوي او است، اين همه تلاش دارد ميشود براي اينکه اين جوان را منحرف کنند،» اما «اين جوان، متدين باقي ميمانَد؛ نمازخوان است، به نماز اهميت ميدهد، نمازِ شب ميخواند، نافله ميخواند، در مراسم مهم ديني شرکت ميکند، پاي انقلاب ميايستد، شعارهاي از دل برآمده ميدهد؛ اينها چيزهاي مهمي است. نسل امروزِ انقلاب، به نظر ما يکي از افتخارات بزرگ است. اين يک واقعيت است، بايد اين را ديد.»
توضيح: تمام عبارات داخل گيومه («...») عيناً در بيانات امام خامنهاي ذکر شده است.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ایران ، اجتماعی ، فناوری ، سیاسی ، مذهبی ، دفاعی ، ،
برچسبها: